محلی برای رویداد نگاری و حتی داستان سرایی؛ خوش آمدید.

۳ مطلب با موضوع «حومه‌ی داستان» ثبت شده است

ساخت شخصیت

دوباره بعد از چندین ماه به نوشتن مطلب جدیدی در وبلاگ رسیدم

امروز به صورت اتفاقی سراغ پوشه تمرین های نویسندگی‌ام رفتم و آخرین مبحثی که هنوز هم به نظرم جای کار دارم ذهن مرا به خود مشغول کرد.

ساخت شخصیت!

برای همین تصمیم گرفتم اینجا کمی تمرین بیشتری داشته باشم تا شاید بتوانم پیشرفت را در این مبحث هم داشته باشم.

امیدوارم شخصیتی که امروز می‌خواهم شکل بدهم در آینده داستان های جالبی برایش رقم بخورد!

کلام را طولانی نکنم و برویم سراغ تمرین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
hamed daneshmand

امروز تولد «هادی» است...

مثل این که امروز وقت بیشتری برای نوشتن پیدا کرده‌ام و این مسئله بسیار خوشحال کننده است.
امروز داشتم با خودم کلنجار می‌رفتم که تو که ادعایت می‌شود نویسنده‌ای یک کاری بکن دیگر؛ نمی‌شود که فقط ادعا داشته باشی و نتیجه‌ای، داستانی، بیرون ندهی.
خلاصه در همین بحث ها بودیم که با خودم گفتم هر داستانی باید یک قهرمان داشته باشد. یا لااقل یک شخصیت اصلی که می‌خواهد، پس برویم دنبال درست کردن این شخصیت، خدا را چه دیدی در همان لابلای درست کردن ویژگی‌های مختلف برای شخصیت‌مان داستانش هم آمد و نوشتیم و از دست نصیحت‌ها و متلک‌های این ذهن‌مان راحت شدیم.
با همین نیت کمی یادداشت‌های آموزشی‌ام را ورق زدم تا نکات خلق شخصیت را پیدا کنم و با مرورشان سراغ ساخت شخصیت اصلی داستانم بروم.
برای همین عنوان این مطلب را «تولد هادی» انتخاب کردم. آخر امروز «هادی» متولد شد؛ هادی یک پسر تقریبا 22 ساله است. شاید خنده‌دار باشد ولی خب تقریبا در همین حد از او شناخت دارم. باید بیشتر با هم گپ بزنیم تا بتوانم بهتر او را بشناسم.

این‌که این وبلاگ انگیزه‌ای برایم ایجاد کرده است تا دوباره به نوشتم روی بیاورم برایم خوشایند است. حتی اگر موقت باشد که تلاشم را می‌کنم تا نگذارم یک اتفاق چند روزه و چند هفته‌ای بماند.
هر چند فعلا خروجی‌ش یک داستان هم نشده‌است ولی هر چه باشد همین فکر کردن‌ها برای خلق یک اثر، خودش شیرین و لذت‌بخش است.
شاید تا یک مدت همین حرف‌های «حومه‌ی داستان» را از من بشنوید (یعنی در واقع بخوانید!). ولی إن شاء الله کم کم به محصول هم می‌رسیم.

عجالتا شب‌تون خوش.
موفق باشید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
hamed daneshmand

ایده یابی

با تقریب خوبی می توان گفت مدت هاست که به دنبال یک ایده ی خوب برای نوشتن هستم ولی گویا این بار فیلم هندی بازی نداریم و خبری از یافتن گمشده ی چند ساله نخواهد بود. البته تحرکاتی برای یافتنش در جاهای مختلف زده ام، مثلا گه گداری در اینستاگرام سعی خودم را کرده ام ولی نتیجه ی مطلوب حاصل نشده است.
شاید هم بیشتر بخاطر وسواس باشد که به هم نمی رسیم. وسواس هر دوی مان که می خواهیم نویسنده و ایده هر دو کامل و فوق العاده باشند و برای همین است که نمی توانیم همدیگر را بیابیم چون در واقع دنبال آدم اشتباهی می گردیم.
نکته ی جالبی بود.
با خودم گفتم این جا نوشتن حتما می تواند مفید باشد. این هم نمونه اش، فهمیدیم که معیارهای جستجوی مان ممکن است مشکل دار باشند.
خب پس شاید بهتر است دنبال یک اتفاق خیلی منحصر به فرد و شخصیت منحصر به فرد نباشم. یک زندگی عادی و معمولی و یک آدم عادی و معمولی.
یک نکته ی دیگر هم به ذهنم می رسد که شاید بیانش خالی از لطف نباشد و آن هم این است که شاید از روش معکوس و معمول (!) هم بشود استفاده کرد؛ منظورم را احتمالا متوجه شده باشید. می گویم الزامی به این نیست که حتما اصولی مراحل را طی کنیم تا به داستان برسیم خب دست خودمان است دیگر مگر نه؟ این بار از خود مقصد برای رسیدن به مقصد استفاده کنیم. عجب جمله ای گفتم «از خود مقصد برای رسیدن به مقصد استفاده کنیم.» یادم باشد به نام خودم ثبتش کنم تا دیگران به اسم خودشان نشرش ندهند.

خب برای ایده یابی کمک بزرگی کردید...
حتما از این نکاتی که در صحبت هایمان یاد گرفتم استفاده می کنم. برای این دفعه به نظرم کافی است و مابقی صحبت ها را نگه داریم برای پست های بعدی تا بازارمان هم گرم تر شود!
هر چه باشد آدم نیاز به تأیید شدن هم پیدا می کند. خصوصا کسی می خواهد بقیه نوشته اش را بخوانند. که اگر نخوانند پس برای چه کسی دارد می نویسد؟ حکما برای خودش؟
وارد این موضوع نشویم.

در قسمت های بعد برایش وقت می گذارم و می نویسم.
موفق باشید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
hamed daneshmand