دوباره بعد از چندین ماه به نوشتن مطلب جدیدی در وبلاگ رسیدم

امروز به صورت اتفاقی سراغ پوشه تمرین های نویسندگی‌ام رفتم و آخرین مبحثی که هنوز هم به نظرم جای کار دارم ذهن مرا به خود مشغول کرد.

ساخت شخصیت!

برای همین تصمیم گرفتم اینجا کمی تمرین بیشتری داشته باشم تا شاید بتوانم پیشرفت را در این مبحث هم داشته باشم.

امیدوارم شخصیتی که امروز می‌خواهم شکل بدهم در آینده داستان های جالبی برایش رقم بخورد!

کلام را طولانی نکنم و برویم سراغ تمرین


در ابتدا برویم سراغ یک سری پرسش ها و پاسخ دادن به آن ها برای شناخت بیشتر این شخصیت

اشکان

پسری سی ساله

اهل تهران

عینکی، راست دست و خندان

کارمند یک شرکت خصوصی

ساکن محله صادقیه تهران

فرزند طلاق

نیازمند آرامش در زندگی

راز: عاشق شده است

مشکل: مخالفت پدر دختر

خاطره: آخرین سفر خانوادگی با پدر و مادر قبل از طلاق

اعتقاد: موفقیت یک مقصد نیست بلکه یک مسیر است

آرزو: رسیدن به دختری که عاشقش شده است


بسیار خب

تا اینجا توانستیم کلیاتی درباره اشکان به دست بیاوریم، به نظرم بهتر است با چند سؤال بیشتر با اشکان آشنا شویم.

این سؤالات را بهتر است برای پست بعدی نگه داریم.